سناریوی صهیونیستها برای فرار از شکست در برابر ایران
در طول چند روز گذشته خبرها و ویدیوهایی در حال دست به دست شدن است که عمدتاً توسط اکانتهایی وابسته به رژیم صهیونیستی و البته برخی از افراد شیفته دیده شدن و مهمتر از همه، نادانهایی در داخل کشور یا شاید هم خارج کشور که با آگاهی یا از سر نادانی در بازی رژیم صهیونیستی گرفتار شدهاند، به شکل گستردهای در حال انتشار است. بر اساس ویدیو های منتشره توسط سایت های صهیونستی عوامل جاسوسی رژیم صهیونیستی فردی را از داخل ایران ربوده که ادعا میکنند از عناصر سپاه پاسداران است و قصد داشتند تا صهیونیستها را در جزیره قبرس ترور کنند. ، ماهیت این خبر چیست، حقیقت است یا نیست و دلایل پرداختن به آن در این شرایط چیست.
این اولین باری نیست که شاهد چنین فضای رسانهای توسط صهیونیستها هستیم فضایی که توسط شبکههای معاند خارج از کشور هم به شدت روی آن تبلیغ میشود و به شکل قابل توجهی خبر گزارش و تحلیل روی آن میروند. مثل روز روشن بود که در برابر ضرباتی که رژیم صهیونیستی در طول هفتههای گذشته از ایران در داخل فلسطین اشغالی خورده ناچار به یک حرکت ایذایی برای منحرف کردن افکار عمومی خواهد شد عملیاتهای متعدد مقاومت فلسطین در کرانه باختری رود اردن و کشته شدن دهها شهرک نشین صهیونیست در کنار حملات موشکی و پهپادی که این رژیم را کلافه کرده است نشان داد رژیم کودککش بسیار آسیب پذیرتر از آن است که نشان میدهد. در همین راستا و به ویژه پس از اصابت یک فروند موشک تاکتیکی به شمال تلآویو -بدون اینکه صهیونیستها بتوانند آن را رهگیری کرده و یا آنکه اصلا بدانند که چنین موشکی دارند به سمت منطقه میآید، مقامات سیاسی، امنیتی و نظامی این رژیم که مدام ایران را تهدید به حمله نظامی میکنند به شدت دچار وحشت کرد. تلاش برای لاپوشانی این حمله با استفاده از انتشار یک فیک نیوز از همان ابتدا قابل انتظار بود و آنچه رژیم صهیونیستی در طول روزهای گذشته به عنوان ربودن فردی که ادعا میکند از عناصر اطلاعات سپاه است منتشر کرده، در همین راستا قابل تحلیل است. اما آنچه که صهونیستها و البته فضای رسانهای آنها آن توجه نداشتهاند اشکالات و ایراداتی است که در خبرهای ساختگی آنها وجود دارد. منکر این نیستیم که آنها توانستند یک شهروند ایرانی را در ترکیه، شمال ارس یا یکی از کشورهای اروپایی و حتی خود قبرس ربوده و یک سناریوی از پیش تعیین شده را با وی انجام داده باشد اما این را به خوبی میدانیم که در ایران دستگاههای امنیتی به شکل حرفهای و دقیق کار میکنند و نهادهای مسئول در این زمینه متفاوت هستند اما به صورت مشخص صهیونیستها بیش از آنکه یک عملیات امنیتی را کشف کرده باشند یک سناریوی امنیتی نوشته و طراحی کردند.
درد حملات در کرانه باختری و چند حمله موشکی به شمال تلآویو و همچنین دهها حمله پهپادی در طول ماههای گذشته که صهیونیستها به شکلهای مختلف تلاش کردند آن را سانسور کرده و از اظهار نظر در مورد آن جلوگیری کنند لازم بود تا به شکلی رفع رجوع شده و اینگونه القا گردد که آنها توانمندی آن را دارند تا اقدام تلافی جویانهای انجام بدهند و از صهیونیستها محافظت کنند! نکته مهم آنکه صهیونیستها به شدت پس از اصابت موشک در شمال تلآویو دچار وحشت شده بودند. اینکه رژیم صهیونیستی با استفاده از عناصر خائن در ایران و به دلیل وسعت بسیار زیاد کشور، پراکندگی جمعیت و همچنین گروههای ضد ملی و ضد وطنی میتوانند دست به برخی عملیاتها بزنند برای هیچکس قابل کتمان نیستند و در طول سالهای گذشته با استفاده از همین عناصر خائن عملیاتهای ترور، خرابکاری و دزدی متعددی در ایران انجام دادند و بعد از این نیز به همان دلایل میتوانند دست به خرابکاری بزنند.
دستگاه امنیتی رژیم صهیونیستی حتی برای اقدامات خود به سمت تبهکاران خیابانی رفته و از آنها نیز جهت اهداف خود بهره گرفتند و در این مورد در طول سالهای گذشته چندین ویدیو منتشر شد که این تبهکاران شهروندانی را ربوده و آنها را ناچار به اعترافاتی میکنند که بعدها با دستگیری این تبهکاران مشخص شد که این شهروندان معمولی بوده و هیچ مسئولیتی در هیچ ارگان امنیتی و نظامی کشور نداشتهاند. سناریوی طراحی شده فعلی نیز بر اساس همان سناریوی قدیمی اجرا شد تا شاید مرهمی بر درد بیدرمان صهیونیستها باشد که در طول ماههای گذشته گرفتار عملیات ترکیبی پیچیده و چند جانبه ایران شدهاند. در این سناریو مواردی وجود دارد که بعداً حتما به آن اشاره خواهم کرد.
در حالی که این رژیم توانایی اقدامات تلافی جویانه از جنس عملیاتهای صورت گرفته توسط ایران در سرزمینهای اشغالی را ندارد (حمله موشکی، پهپادی، عملیاتهای انهدام تاسیسات و کمک نزدیک به مقاومت فلسطین) به سراغ عملیاتها و طرحهای هالیوودی رفته و تلاش میکند تا به نوعی توانمندی اطلاعاتی و امنیتی خود را برجسته کرده و به شهرکنشینان مهاجر اطمینان بدهد که میتواند در برابر اقدامات ایران ایستادگی کند. گذشته زمان مشخص کرده که این رژیم هیچ قدرتی جهت متوقف کردن ایران ندارد و اگر داشت ماجرای ایتالیا کشته شدن یکی از برجستهترین مسئولان امنیتی این رژیم و ربوده شدن اسناد در اختیار آنها پیش نمیآمد. ابعاد ماجرای حمله به تیم موساد در ایتالیا ارزش چند فیلم سینمایی را دارد و یک عملیات مشترک دقیق توسط ایران و چند متحد دیگرش بود.
اما در حالی که در رسانههای به حساب انقلابی و طرفدار حاکمیت و حتی رسانههایی که مدعی بیطرفی هستند شاهد پرداختن دقیق و تحلیلگرانه به رویدادهای امنیتی نظامی در طول ماههای گذشته علیه رژیم صهیونیستی نیستیم ولی چنانکه ملاحظه کردید سناریونویسی و سناریوسازی دستگاههای امنیتی رژیم صهیونیستی که توسط رسانههای فارسی زبان وابسته به دشمنان ایران پوشش داده شد به شکلی گسترده منتشر و مورد بحث قرار گرفت اما حتی این اقدامات نمایشی نمیتواند گرهای از مشکلات امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی حل کند چرا که این رژیم همین الان که این مطالب نوشته میشود آماج حملات ترکیبی و چند بعدی قرار دارد و به شدت از داخل آشفته است، کافیست فقط نگاهی به فضای رسانهای و مجازی رژیم صهیونیستی داشته باشید ببینید که چگونه در این حوزه نیز صهیونیستها آماج حملات دقیق و هدفمند ایرانیان قرار گرفته و امروز به صورت کامل مغلوب هوش ملت ایران شدهاند.
در ماجرای حمله موشکی به شمال تلآویو که این رژیم به شدت مانع از انتشار اخبار مربوط به این حمله خواهد شد و تلاش خواهد کرد تا با یک خبرسازی و پوشش گسترده رسانهای آن این اتفاق را به حاشیه ببرد؛ تا حالا از خود پرسیدهاید چرا در طول روزهای گذشته رسانههای رژیم صهیونیستی که معمولا در مورد همه مسائل اقدام میکنند، هیچ خبری در مورد این حمله موشکی منتشر نکردند اما در مورد حادثه روی داده برای قایق حامل ماموران موساد و افسران ایتالیایی چندین گزارش و تحلیل به شکل متفاوت رفتند؟ بخش عمدهای از این مسئله به رقابتهای درونی در ساختار سیاسی امنیتی رژیم صهیونیستی باز میگردد، جایی که در موساد نیز ما شاهد رقابت گروههای رقیب با همدیگر هستیم گروههایی که هر کدام از آنها وابسته به یکی از جریانهای سیاسی و ایدئولوژیک فعال در رژیم صهیونیستی هستند. در ماجرای غرق شدن قایق افسران موساد جناح رقیب تلاش کرد تا نشان دهد که طرف مقابل تا چه اندازه غیر قابل اعتماد است و موقعیت خودش را محکمتر کند. در این مورد فقط برخی شبکهها و روزنامههای صهیونیستی ورود کردند و طیف دیگر عملاً سیاست سکوت را در پیش گرفتند. اما در ماجرای حمله موشکی به شمال تل آویو و اصابت موشک به نزدیکی صنایع اسلحهسازی رافائل این رژیم چون دستگاه نظامی دخیل بود و این دستگاه نفوذ زیادی در حوزه رسانهای و فضای مجازی صهیونیستها دارد از همان ابتدا به شکل وحشتناکی دست به سانسور زد و اجازه انتشار گزارش تکمیلی را نداد. اما در هر دو مورد این طرف ایرانی بود که با موفقیت به پیروزی رسید و حالا نیز به شکل موفقیت آمیزی کنترل فضای مجازی رژیم صهیونیستی را به دست گرفته است و این را میتوانید در گزارشهای شاباک به صورت عینی مطالعه کنید که چگونه وزیر افراطی کابینه رژیم صهیونیستی نیز در دام طراحی شده توسط بخش سایبری ایران قرار گرفته است، اگر همین اتفاق برای یکی از مقامات ایرانی افتاده بود شما فکر میکنید که رسانههای ضد ایرانی و بخش خود تحقیر داخلی چه بلوایی به پا میکردند؟! در پایان باید گفت که در نبرد سنگین و گسترده ایران با محور عبری، عربی و غربی شناخت مساله، تحلیل دقیق آن و در نهایت پرداخت صحیح میتواند به خوبی ماجرا را روشن کند. همانگونه که در ماجرای غرق شدن قایق حامل افسران موساد و اصابت موشک به شمال تلآویو فقط دو سه نفر در فضای مجازی دست به تحلیل ماجرا زده و با استفاده از شواهد و قرائن دروغگویی صهیونیستها را ثابت کردند، در سناریوسازی صهیونیستها نیز ضرورت دارد که به شکل صحیح و عمیق به ماجرا نگاه کرد. نبرد ما با رژیم صهیونیستی به هیچ عنوان تا زمان سرنگونی و فروپاشی این رژیم ادامه خواهد داشت و در این نبرد مقدس که با فتح فلسطین توسط رزمندگان ایرانی و متحدان ایران به پایان خواهد رسید، ما باید درجه هوشیاری بسیار بالایی داشته باشیم