به گزارش پایگاه خبری خلیج پرس: در پیش نویس الگوی اسلامی ایرانی پیشرقت در بخش افق ۵۰ سالهِ مد نظر جمهوری اسلامی ایران آمده است که «مردم – عموماً- پیرو قرآن کریم، سنت پیامبر و اهل بیت (ع) می باشند.» از سوی دیگر اسلام با نهاده شدن عنصر اجتهاد در آن توان مواجهه و قابلیت اجرا در همه عصرها و مکانها را دارد، از این رو باید تدبیری اندیشیده شود تا اسلام ناب و بدون پیرایه همراه با مراعات هنجارهای اجتهاد، برای همه مردم بیان و با ابزارها و تکنیکهای مناسب ترویج شود.
به گزارش دفتر ارتباطات مرکز الگوی اسلامی ایرانی، در یکی از تدابیر پیش نویس سند در خصوص ترویج اسلام ناب آمده است : «تبیین و ترویج اسلام ناب محمدی -صلی الله علیه و آله- هماهنگ با نیازهای زمان و بر پایه اجتهاد پیوسته و پویا» تدبیری که موضوع آن از مسائل پر چالش جهان اسلام و ایران به آمار میرود، با این توضیح که برخی بر این عقیده هستند که هر چند فهم، تبیین و ترویج اسلام برای مسلمانان لازم است، لیکن گستره شریعت محدود است و گزارههای دین، ناظر به ارتباط انسان و خدا است، با چند مسئله محدود دیگر از قبیل عدم تجاوز به حقوق دیگران.
مطابق این نگاه، شریعت گزارههای دینی در وقت فهم، تبیین و ترویج گزارههایی نیستند که لازم باشد متناسب با مقتضیات روز دیده شود. نو شوندهها عمدتاً در لیست مسائل مدیریتی قرار میگیرد، چه خارج از بستر شریعت است. در مقابل این باور، باور کسانی قرار دارد که اسلام را در هر نوع شأن از شئون آدمیان، پیاده میکند، تا جایی که حتی گزارههای غیر علوم انسانی را نیز متأثر از دین میشمارند.
تدوینکنندگان این تدبیر در پیش نویس الگو، بر این عقیده هستند که اندیشه اعتدال مبتنی براین منظور است. این اعتقاد تأکید دارد که گستره شریعت، با آنچه در باور اول مطرح شده، منحصر نیست و آن را نوعی سکولاریزم ناموجه تلقی میکنند، چنانکه ضد این باور که اندیشه دوم است را افراطی میپندارد؛ بر این اساس به باوری معتدل پایبند است که آن را مطابق قرآن، روایات و سیره عالمان اهل بیت (ع) میپندارد.
در این تدبیر، با اشاره به این دغدغه، در فهم تبیین و ترویج اسلام، قید «اسلام ناب محمدی (ص)» از یکسو و «هماهنگ با نیازهای زمان» از سوی دیگر آمده است. به نکتهای حساس بر میخوریم که در تبیین و ترویج اسلام، باید به دور از افراط و تفریط، برخورد کرد و بایستی این دو کار را بر عهده عالمان دینی گذاشت که در این زمینه تخصص وعلم کافی دارند. ضمناً از آنجا که در این تدبیر قید هماهنگ با نیازهای زمان پیش بینی شده، لازم است در فهم اقتضائات و مصالح مردم و کشور در حد وسیع از کارشناسان امین استفاده کرد. راهکار رسیدن به مفاد باور سوم در بخش کشف شریعت الهی نیز، اجتهاد مستمر و پویا (و پایا) است.
در این تدبیر، هدف از تبیین اسلام، بیان گزارههای دینی برخاسته از نصوص (قرآن و روایات) و متون اصیل اسلامی (تألیف شده از سوی عالمان دین) برای عموم مردم است. منظور از ترویج اسلام، تبلیغ و رساندن پیام الهی اسلام، تا مرز تحقق و عملیاتی کردن آیین مقدس است.
هدف از اسلام ناب محمدی (ص)، اسلامِ برخاسته از نصوص معتبر دینی است که توسط عالمان اصیل، از این ادله برداشت میشود. اسلامی که در آن همه جوانب به طور متناسب و حکیمانه دیده میشود.
منظور از نصوص معتبر، قرآن و سنت پیامبر اسلام (ص) و روایات وارده از اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است. قابل ذکر است هرچند اسلام ناب محمدی، توسط عالمان و عاملان غیر معصوم (ع) فهم میشود، لیکن نباید در تبیین آن از فهمهای غیر معرفتی و هنجارشکنانه استفاده کرد. همچنین منظور از هماهنگ با نیازهای زمان، فهم منضبط و فنیِ اسلام است که البته باید با توجه به اقتضائات روز و حوادث واقعه باشد.
با این تناسب، ضمن حفظ انضباط، قابلیت اجرا را به شریعت اسلام میدهد. در خصوص اجتهاد مستمر و پویا، نیز باید گفت؛ اجتهاد فعالیت علمی فقیهان اسلام در راستای کشف شریعت الهی از اسناد معتبر (قرآن، سنت معصوم (ع)، عقل) است. اجتهاد امامیه نهادی جاودان و مستمر و باب آن مفتوح است. این نهاد ضمن پایایی و حفظ هنجارها، پویا (ناظر به اقتضائات زمانها و مکانها) نیز است.
در بخش آغازین افق پیش نویس سند الگو نیز این تدبیر بدین شرح مورد توجه قرار گرفته است: «در سال ۱۴۵۰ هجری شمسی، مردم ایران دیندار، پیرو قرآن کریم و سنت پیامبر و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و…» افق پیش بینی شده، ریشه در مبانی فکری اسلامی ایرانی دارد که در سند الگو از آنها با عنوان «مبانی نظری» یاد شده است.
توجه به این مبانی، زیربنای فکری این افق را، بهتر مشخص میکند. «برای تحقق جامعه اسلامی، افزون بر دینداری افراد آن، باید نظامها و مناسبات اجتماعی و عملکرد کارگزاران برپایه اصول و ارزشهای اسلامی استوار گردد» و همچنین باید توجه داشت که «تاریخ به سوی آیندهای والا در همه ابعاد مادی و معنوی، با حاکمیت دین حق و عدل و رهبری امام معصوم (علیه السلام) در حرکت است.» افزون بر این دو مبنای نظری، مبناهای فکری دیگری نیز در بخش مبنای دینشناختی سند بدین شرح ذکر شده است:
اسلام، نظام جامع معرفتی، معیشتی است که خداوند متعال برای تربیت انسان و تأمین کمال و سعادت دنیوی و اخروی انسانها نازل فرموده است.
اسلام، دین کامل، جهانشمول و نهایی است که به پیامبر خاتم (صلوات الله علیه و آله) وحی شده و بوسیله قرآن کریم، در دسترس بشر قرار گرفته و تفصیل آن در سنت پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) تبیین شده است.
اسلام، با نظام هستی و سرشت انسان، هماهنگی کامل دارد و نیازهای نظری و عملی، فردی و اجتماعی، و دنیوی و اخروی انسانها را برآورده میسازد. بر این اساس، راهنمای بالندگی، رشد، تمدنسازی، پیشرفت فرد و جامعه است.
اسلام، در چارچوب مبانی و اصول ثابت و پایدار و براساس منطق اجتهاد، در عرصههای اعتقادی و معنوی و علمی و اخلاقی و شریعت و با عنایت به مصلحت و دیگر عناصر انعطافپذیر آن، توان پاسخگویی به نیازهای نوشونده زمانی و مکانی را دارد.
اسلام، برخردورزی و بهرهمندی از دانش و تجارب انسانی تأکید میکند. وحی، مایه شکوفایی عقل به شمار میآورد. از این رو، تمدنسازی و پیشرفت اسلامی، بر اصول و ارزشها و آموزههای اسلامی و عقل و دانش بشری تکیه دارد.
در هنگام ترسیم هر نقشه و برنامهای برای پیشرفت کشور، نقش شناخت مسائل مربوط به موضوع تاثیری اثرگذار در روند کار خواهد داشت. در تدبیر پیش بینی شده نیز، با توجه به اینکه به اجتهاد مستمر با توجه به مقتضیات زمان و هنجارها پرداخته است.
اهم مسائل موجود در این حیطه عبارتند از:
شریعت الهی اسلام – به عنوان بخشی از دین که عموماً به افعال مکلفین تعلق میگیرد – مجموعهای از احکام بههمپیوسته ای است که نباید مبتلابه ضعف، نقص یا تبعیض در اجرا گردد؛ و این وظیفه عالمان و فقیهان است که الگویی کارآ، پایا و پویا از شریعت را دراختیار حاکمیت و کارگزاران اسلامی قرار دهند و ایشان اجرایی شدن کامل و تامّ، آن را وجهه همت خویش قرار دهند.
در معارف دینی اسلام، اخوت، تعاون و احسان، اصول روابط فردی، اجتماعی و بینالمللی تعریف شده است. با این همه، این اصول آن گونه که باید در ساحت نظر و عمل مورد توجه واقع نشده است. به همین دلیل، مطالعات اسلامی در این حوزه، مثل رفتارهای عینی و خارجی، خالی از افراط و تفریط نبوده است. بر این بنیان، تبیین نظری اصول مورد اشاره، در ساحتهایی که بیان گردید، از مسائل مهم حوزه فقه و حقوق اسلامی به طور عام و اندیشکده فقه و حقوق اسلامی مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است.
«از فقه تا قانون» مسئلهای است که علیرغم ضرورت پرداختن به آن، در بعد نظر و اجرای آن در بعد عمل، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس این، لازم است بنیان مسائل و محتوا را از فقه گرفت و آن را در قالب ساختار قانون – با ملاحظه همه بایستگیها و شایستگیهای تقنین- ارائه کرد.
بر اساس مطالب مذکور فوق به نظر میرسد که برخی الزامات تحقق این تدبیر به شرح زیر باشد:
۱- تربیت نیروی کافی از درون حوزهها که توان اجتهاد پایا و پویا، داشته باشند.
۲- تربیت نیروی واجد شرایط تبلیغ، وجود رسانه مورد اعتماد مردم در دست کارشناسان مذهب.
۳- وجود نهادهای رصد و پاسخ به شبهات و دفاع از تراث.
دستاورد مورد نظر تدبیر مورد بحث در پیش نویس سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، زمینهسازی برای رسیدن به افق متناظر به تدبیر است و برای اجرایی شدن آن نقش نخبگان حوزوی، دانشگاهیان متدین و کارشناسان رشتهها و رسانهها را باید در نظر گرفت.