خلیج پرس؛ گروه استانها: حوالی ظهر اولین شنبه اردیبهشت ماه، وقوع انفجاری مهیب در بندر شهید رجایی، دلهای بسیاری در سراسر ایران را به درد آورد و آسمان این سرزمین را با دود و خاکستر حادثه تیره ساخت. این رویداد تلخ، خانوادههای بسیاری از نقاط مختلف کشور را که در آن بندر حضور داشتند، متأثر کرد؛ برخی عزیزان خود را از دست دادند و برخی دیگر، همشهریان بندری، سرمایه و داراییشان را.
داغ این انفجار آنچنان سنگین بود که اثر آن سالها بر قلب ایرانیان باقی خواهد ماند. اما در کنار این حادثه دردناک، جلوهای از نوعدوستی و غیرت ایرانیان نیز نمایان شد. مردم این سرزمین، از زلزله کرمانشاه گرفته تا حادثه پلاسکو و از شینآباد تا بندر رجایی، همواره پشتیبان یکدیگر بودهاند و در غم و شادی هم شریک.
پس از انفجار بندر شهید رجایی، نخستین تصاویری که مخابره شد، خودروهای مچاله شده در آتش حادثه بود که عمق فاجعه را دوچندان ساخت. به دنبال انتشار این تصاویر، موجی از اعلام آمادگی برای همکاری در جهت مرمت و تعویض قطعات خودروها از سوی مردم سراسر ایران به راه افتاد.
از چهار گوشه ایران، شمال تا جنوب، غرب و شرق، تمام اقوام ایرانی، همدل و همراه با بندرعباس شدند و قلبهای بسیاری به سوی این شهر روانه گشت تا در این مصیبت سهیم باشند. گویی تمام ایران در خاک بندر خلاصه شده بود.
جوانان صافکار کردستانی به کمک بندر شهید رجایی شتافتند
در این میان، جلال مرادیانی، میلاد فاتحی، محمد چوپانی و کارو، چهار جوانمرد کردستانی بودند که تاب تحمل رنج هموطنان بندری خود را نیاوردند و راهی این شهر شدند تا با ترمیم خودروهای آسیبدیده، اندکی از بار غم و اندوه ناشی از این حادثه بکاهند.
جلال مرادیانی، صافکار کامیارانی، به همراه چهار نفر از شاگردان کارگاه خود به بندرعباس سفر کرد و هفت شبانهروز بیوقفه به مرمت ۲۲۰ خودرو پرداخت و در کنار هموطنان مصیبتزده ایستاد.
این جوانمرد کردستانی در گفتوگو با خبرنگار خلیج پرس، ضمن ابراز ناراحتی از وقوع چنین حوادثی گفت: پس از وقوع حادثه و تأثر از اتفاقات رخ داده، در فضای مجازی آمادگی خود را برای حضور در بندرعباس و انجام کار داوطلبانه و خیرخواهانه صافکاری خودروهای آسیبدیدگان اعلام کردم که این اعلام آمادگی از سوی نیروهای مردمی بندرعباس دیده شد و در نهایت به دعوت آنها منجر شد.
مرادیانی افزود: هدف من تنها کمک بود و نه تبلیغ و بزرگنمایی، و از انجام هر کار خیری با کمال میل استقبال میکنم.
وی ادامه داد: پس از دعوت، هم من و هم سه نفر از شاگردانم با استقبال و از صمیم قلب پذیرفتیم که به بندرعباس برویم. کسانی که ما را دعوت کردند، یک مکان برای استراحت و یک سوله برای انجام کار صافکاری در اختیار ما قرار دادند.
وسایل و ابزار مورد نیاز را از کردستان همراه خود بردیم
این جوانمرد کردستانی اذعان کرد: در حالی که دعوتکنندگان تمایل به پرداخت دستمزد به ما داشتند، اما تمام وسایل مورد نیاز کار را از کردستان همراه خود بردیم و هزینههای جانبی خورد و خوراک را نیز خودمان تقبل کردیم.
پس از انفجار بندر شهید رجایی، نخستین تصاویری که مخابره شد، خودروهای مچاله شده در آتش حادثه بود که عمق فاجعه را دوچندان ساخت. به دنبال انتشار این تصاویر، موجی از اعلام آمادگی برای همکاری در جهت مرمت و تعویض قطعات خودروها از سوی مردم سراسر ایران به راه افتاد
مرادیانی خاطرنشان کرد: من همواره به دنبال انجام کار خیر هستم و حتی در زلزله کرمانشاه نیز، علیرغم اینکه برای کمک رفته بودم و دچار حادثه شدم، از کمک کردن و گرهگشایی از کار مردم خوشحال میشوم.
وی تصریح کرد: خوشحال میشوم که مردم ما از کارهای خیرخواهانه حمایت کنند و از مردم کشور تقاضا دارم در شرایط اضطراری به داد هم برسند، زیرا اگر خودمان از یکدیگر حمایت نکنیم، کسی به داد ما نمیرسد. پس هرگز پشت یکدیگر را رها نکنند. امروز اگر نیاز به حضور صافکار بود، فردا خدا نکرده اگر مشاغل دیگر برای کارهای دیگر نیاز بود، پای کار بیایند تا کار هموطنان زمین نماند و فشار کمتری به آسیبدیدگان وارد شود.
بندرعباس همچنان نیازمند همراهی مردم است
این جوانمرد کردستانی اعلام کرد: متأسفانه امروز همچنان در بندرعباس خودروهای زیادی نیاز به تعمیر دارند و بیمهها نیز پاسخگو نیستند. ما یک هفته توفیق خدمترسانی داشتیم و پس از رفتن ما نیز ۳۲ صافکار دیگر از سراسر کشور به ما ملحق شدند، اما باز هم جای کار هست.
مرادیانی عنوان کرد: در حال حاضر با ارگانهای دولتی در استان نیز قرار بر تعمیر و انجام کار خیرخواهانه برای آمبولانسهای استان داریم و هر ماه نیز در حد توان خود، یک خودروی هر فرد نیازمند را به صورت رایگان از صفر تا صد تعمیر میکنم.
این جوانمرد کرد، آقای مرادیانی با ۲۲ سال سابقه کار و ۳۷ سال سن، یک هفته از سه فرزند دلبندش دور شد تا دل مردم بندرنشین را شاد کند.
سه همراه دیگر او، میلاد فاتحی ۳۲ ساله و متأهل و محمد و کارو ۱۸ ساله نیز راهی بندر شدند تا با خدا بر سر وعدهها و پاداشهای صادقانهاش معامله کنند.
حتی آقای مرادیانی نگذاشت زحمت نیروهایش بیاجر بماند و از جیب خود به آنها پاداش داد، هرچند که هر سه نفر با دل و جان و با میل و رغبت فراوان راهی این سفر شده بودند.